(خیلی انتظار نداشتم متن سفارشی،دوست داشتنی بشه حداقل برای خودم ولی اینقدر جو مرا گرفت که حتی خودمم درگیرش شدم. ضمنا اصطلاح تمدن کاریزی عنوان یک سخنرانی فوقالعاده از دکتر پاپلی یزدی است.)
***
ما زادگان این تمدن پرقدریم!
این تمدن کاریزی که یزد ما بر دامنش بالیده، زیباست؛
سرشارست از تکریم آب و خاک و انسان؛ سرشارست از حرمت به حیات و جاودانگی و معنا.
روزگاری این سرزمین میدانست راز حیات و ماندگاری را؛
روزگاری این سرزمینِ نجیب و بیادعا، بیفریاد و بیاعلام، آب و آبادانی وسرسبزی و حیات را وسط برهوت در آغوش میکشید!
آن روزگار اما گذشته و یزد ما امروز بسیار خسته است!
امروز خرد آن تمدن کهن، مشتاقِ بازیابی است و دوباره دانستهشدن!
ما ساکنان امروزیم و بیقراران فردا!
ما میخواهیم رسم پدرانمان را؛ ارزشهای پایدار دیروزمان را؛ با کلمات امروز مشق کنیم!
مشق کنیم نترسیدن از مشقت و تلاش را!
مشق کنیم پاکی و پاکیزگی و حرمت به چرخههای حیات را!
مشق کنیم اعضای یک پیکر بودن را!
ما میخواهیم،
یادمان بیاید به هم پیوستن و یاری جستن از توانها و اشتیاقهای گونهگون تمامی قبیله را!
یادمان بیاید برای شهرمان با هم باشیم،ما باشیم و جز به معجزهی "ما" نیندیشیم!
یادمان بیاید خیری اگر در پیشانینوشت این شهر هست –که هست، رقمزنندگان این خیر، همهی ماییم!
از زن و مرد و پیر و جوان و خُرد و کلان!
یادمان بیاید که شهر، این زنجیرهی به هم پیوستهی رویدادها و آدمها، هرگز نمیتواند از ضعیفترین حلقهی خود قویتر باشد.
امروز همه با همیم و عزم جزم کردهایم که قوی شویم و شهرمان را دوباره زنده کنیم!
یزد صبور ما خسته است و منتظر.
پروردگارا یاریمان کن!
درباره این سایت